{سیاه سفید قلبم}
_چیزی نگفت بم گف گوشیم شارژ نداره نگرانش نباشیم
=باشه
بعد از جمع کردن وسایل سمت ماشینه اجارهی کیانا رفتیم و وسایل رو گذاشتیم من سمت موتورم شدم و کلاه سفیدم و با کلاه کاسکتم عوض کردم و سواره موتورم شدم و سمت پیست موتور سواری راه افتادم و با سرعتی که داشتم بعد از چند دقیقه رسیدم بچه ها داشتن حرف میزدن بعد از من کیانا رسید سمت بچه ها رفتیم و بلند لب زدم
_ســـلـــــام بر داشای خودم
همه: خفه باباو
_ارادت
کیانا: بچه ها راسی چه کردید با اون پسره
سحر: هیچی منتظره شماها بودیم که شمام هم که نیستید
_بگو برم ب. ک. و. ن. م. ش ک. ص. ک. ش رو
=اونجا کار میکنه تازه دوستشم پیششه همونی که دستشو برام رو کرد
به اون کافهای اشاره کرد مثه این لاتا اسین هامو دادم و سمت کافه حرکت کردم بچهها پشتم میومدن و دره کفه رو با صدای بدی شکستم وارد شدم
_کوش اون ح. ر. و. م. ز. ا. ده
=باشه
بعد از جمع کردن وسایل سمت ماشینه اجارهی کیانا رفتیم و وسایل رو گذاشتیم من سمت موتورم شدم و کلاه سفیدم و با کلاه کاسکتم عوض کردم و سواره موتورم شدم و سمت پیست موتور سواری راه افتادم و با سرعتی که داشتم بعد از چند دقیقه رسیدم بچه ها داشتن حرف میزدن بعد از من کیانا رسید سمت بچه ها رفتیم و بلند لب زدم
_ســـلـــــام بر داشای خودم
همه: خفه باباو
_ارادت
کیانا: بچه ها راسی چه کردید با اون پسره
سحر: هیچی منتظره شماها بودیم که شمام هم که نیستید
_بگو برم ب. ک. و. ن. م. ش ک. ص. ک. ش رو
=اونجا کار میکنه تازه دوستشم پیششه همونی که دستشو برام رو کرد
به اون کافهای اشاره کرد مثه این لاتا اسین هامو دادم و سمت کافه حرکت کردم بچهها پشتم میومدن و دره کفه رو با صدای بدی شکستم وارد شدم
_کوش اون ح. ر. و. م. ز. ا. ده
۳.۴k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.